: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا
Tel: 001 818 970 3345
Email: parviz4762@mac.com
Search
جستجو
Ganj e Hozour Program #289
برنامه شماره ۲۸۹ گنج حضور
Please rate this videoOut of 69 votes | 8949 Views
Poor Good Great

Description
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر۱۲۲۷
تا نسوزد او گلستان ترا
تا نسوزد عدل و احسان ترا
بعد از آن چیزی که کاری بر دهد
لاله و نسرین و سیسنبر دهد
باز پهنا میرویم از راه راست
باز گرد ای خواجه راه ما کجاست
اندر آن تقریر بودیم ای حسود
که خرت لنگست و منزل دور زود
سال بیگه گشت وقت کشت نی
جز سیهرویی و فعل زشت نی
کرم در بیخ درخت تن فتاد
بایدش بر کند و در آتش نهاد
هین و هین ای راهرو بیگاه شد
آفتاب عمر سوی چاه شد
این دو روزک را که زورت هست زود
پیر افشانی بکن از راه جود
این قدر تخمی که ماندستت بباز
تا بروید زین دو دم عمر دراز
تا نمردست این چراغ با گهر
هین فتیلش ساز و روغن زودتر
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا بکلی نگذرد ایام کشت
پند من بشنو که تن بند قویست
کهنه بیرون کن گرت میل نویست
لب ببند و کف پر زر بر گشا
بخل تن بگذار و پیش آور سخا
ترک شهوتها و لذتها سخاست
هر که در شهوت فرو شد برنخاست
این سخا شاخیست از سرو بهشت
وای او کز کف چنین شاخی بهشت
عروة الوثقاست این ترک هوا
برکشد این شاخ جان را بر سما
تا برد شاخ سخا ای خوبکیش
مر ترا بالاکشان تا اصل خویش
یوسف حسنی و این عالم چو چاه
وین رسن صبرست بر امر اله
یوسفا آمد رسن در زن دو دست
از رسن غافل مشو بیگه شدست
حمد لله کین رسن آویختند
فضل و رحمت را بهم آمیختند
Today visitors:
1140
Time base: Pacific Daylight Time