: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganj e Hozour Program #292
برنامه شماره ۲۹۲ گنج حضور

Please rate this video
Out of 64 votes | 8813 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  
Centered Image

Description

برنامه شماره ۲۹۲ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی


تمامی اشعار این برنامه، PDF


غزل شمارهٔ ۱۶۷۹، مولوی


من اگر مستم اگر هشیارم

بنده چشم خوش آن یارم

بیخیال رخ آن جان و جهان

از خود و جان و جهان بیزارم

بنده صورت آنم که از او

روز و شب در گل و در گلزارم

این چنین آینهای می بینم

چشم از این آینه چون بردارم

دم فروبستهام و تن زدهام

دم مده تا علالا برنارم

بت من گفت منم جان بتان

گفتم این است بتا اقرارم

گفت اگر در سر تو شور من است

از تو من یک سر مو نگذارم

منم آن شمع که در آتش خود

هر چه پروانه بود بسپارم

گفتمش هر چه بسوزی تو ز من

دود عشق تو بود آثارم

راست کن لاف مرا با دیده

جز چنان راست نیاید کارم

من ز پرگار شدم وین عجب است

کاندر این دایره چون پرگارم

ساقی آمد که حریفانه بده

گفتم اینک به گرو دستارم

غلطم سر بستان لیک دمی

مددم ده قدری هشیارم

آن جهان پنهان را بنما

کاین جهان را به عدم انگارم



مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر۱۲۲۷


ترک شهوتها و لذتها سخاست

هر که در شهوت فرو شد برنخاست

این سخا شاخیست از سرو بهشت

وای او کز کف چنین شاخی بهشت

عروة الوثقاست این ترک هوا

برکشد این شاخ جان را بر سما

تا برد شاخ سخا ای خوب‌کیش

مر ترا بالاکشان تا اصل خویش

یوسف حسنی و این عالم چو چاه

وین رسن صبرست بر امر اله

یوسفا آمد رسن در زن دو دست

از رسن غافل مشو بیگه شدست

حمد لله کین رسن آویختند

فضل و رحمت را بهم آمیختند

تا ببینی عالم جان جدید

عالم بس آشکار ناپدید

این جهان نیست چون هستان شده

وان جهان هست بس پنهان شده

خاک بر بادست و بازی می‌کند

کژنمایی پرده‌سازی می‌کند

اینک بر کارست بی‌کارست و پوست

وانک پنهانست مغز و اصل اوست

خاک همچون آلتی در دست باد

باد را دان عالی و عالی‌نژاد

چشم خاکی را به خاک افتد نظر

بادبین چشمی بود نوعی دگر

اسپ داند اسپ را کو هست یار

هم سواری داند احوال سوار

چشم حس اسپست و نور حق سوار

بی‌سواره اسپ خود ناید به کار

پس ادب کن اسپ را از خوی بد

ورنه پیش شاه باشد اسپ رد

چشم اسپ از چشم شه رهبر بود

چشم او بی‌چشم شه مضطر بود

چشم اسپان جز گیاه و جز چرا

هر کجا خوانی بگوید نی چرا

Back

Privacy Policy

Today visitors: 989

Time base: Pacific Daylight Time