: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganj e Hozour Program #98
برنامه شماره ۹۸ گنج حضور

Please rate this video
Out of 183 votes | 14988 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  
Centered Image

Description

برنامه شماره ۹۸ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی





تدبير كند بنده و تقدير نداند 

تدبير به تقدير خداوند نماند 

بنده چو بينديشد پيداست چه بيند 

حيله بكند ليك خدايي نتواند 

گامي دو چنان آيد كو راست نهادست 

وان گاه كه داند كه كجاهاش كشاند 

استيزه مكن مملكت عشق طلب كن 

كاين مملكتت از ملك الموت رهاند 

باري تو بهل كام خود و نور خرد گير 

كاين كام تو را زود به ناكام رساند 

اشكاري شه باش و مجو هيچ شكاري 

كاشكار تو را باز اجل بازستاند 

چون باز شهي رو به سوي طبله بازش 

كان طبله تو را نوش دهد طبل نخواند 

از شاه وفادارتر امروز كسي نيست 

خر جانب او ران كه تو را هيچ نراند 

زنداني مرگند همه خلق يقين دان 

محبوس تو را از تك زندان نرهاند 

داني كه در اين كوي رضا بانگ سگان چيست 

تا هر كه مخنث بود آنش برماند 

حاشا ز سواري كه بود عاشق اين راه 

كه بانگ سگ كوي دلش را بطپاند


مولوی، مثنوی، دفتر اول، سطر ۵۶۶


پنبه اندر گوش حس دون کنید

بند حس از چشم خود بیرون کنید

پنبه‌ی آن گوش سر گوش سرست

تا نگردد این کر آن باطن کرست

بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید

تا خطاب ارجعی را بشنوید


مولوی، دیوان شمس، شماره ۸۸۸


پنبه برون كن ز گوش عقل و بصر را مپوش 

كان صنم حله پوش سوي بصر مي‌رود 

ناي و دف و چنگ را از پي گوشي زنند 

نقش جهان جانب نقش نگر مي‌رود 

آن نظري جو كه آن هست ز نور قديم 

كاين نظر ناريت همچو شرر مي‌رود 

جنس رود سوي جنس بس بود اين امتحان 

شه سوي شه مي‌رود خر سوي خر مي‌رود 

هر چه نهال ترست جانب بستان برند 

خشك چو هيزم شود زير تبر مي‌رود 

آب معاني بخور هر دم چون شاخ تر 

شكر كه در باغ عشق جوي شكر مي‌رود 

بس كن از اين امر و نهي بين كه تو نفس حرون 

چونش بگويي مرو لنگ بتر مي‌رود 

جان سوي تبريز شد در هوس شمس دين 

جان صدفست و سوي بحر گهر مي‌رود 


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۱۶۶


آنك باشد با چنان شاهي حبيب 

هر كجا افتد چرا باشد غريب

Back

Privacy Policy

Today visitors: 656

Time base: Pacific Daylight Time