آب حیوان طلبی از در میخانه طلب
جوهر جان طلبی از لب پیمانه طلب
تا به کی مدرسه و چوب مدرس خوردن
جام می نوش کن و مجلس رندانه طلب
زاهد آزار دل سوختگان بیش مده
شمع رویش نگر و حالت پروانه طلب
سوی هر در چه کنی دست پی لقمه دراز
از گدایان درش منصب شاهانه طلب
چند چون جغد کنی جای به هرکنج خراب
طالب گنج بقایی دل ویرانه طلب
دل بود گوهر یکدانه و تن همچو صدف
صدف تن بشکن گوهر یکدانه طلب
با سلام
مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین
با تشکر از شما