Parviz Shahbazi

Ganj e Hozour Program #119

برنامه شماره ۱۱۹ گنج حضور

  • Currently 4.39/5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
out of 36 votes
Comments (0)

    
Lights off
Sorry, your favorites list is FULL.

Support Ganje Hozour (حمایت از گنج حضور)

Link to this video/audio

Description

برنامه شماره ۱۱۹ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی




مولوی، دیوان شمس، شماره ۱۴۷۴


حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم

بسی علتیان را ز غم بازخریدیم

سبلهای کهن را غم بیسر و بن را

ز رگ هاش و پیهاش به چنگاله کشیدیم

طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم

بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم

بپرسید از آنها که دیدند نشانها

که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم

رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان

غریبانه نمودند دواها که ندیدیم

سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم

طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم

که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم

مپندار که این نیز هلیلهست و بلیلهست

که این شهره عقاقیر ز فردوس کشیدیم

حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم

که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم

دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند

دگر لاف مپران که ما بازپریدیم


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۳۲۳


دین نه آن بازیست کو از شه گریخت

سوی آن کمپیر کو می آرد بیخت

تا که تتماجی پزد اولاد را

دید آن باز خوش خوشزاد را

پایکش بست و پرش کوتاه کرد

ناخنش ببرید و قوتش کاه کرد

گفت نااهلان نکردندت بساز

پر فزود از حد و ناخن شد دراز

دست هر نااهل بیمارت کند

سوی مادر آ که تیمارت کند

مهر جاهل را چنین دان ای رفیق

کژ رود جاهل همیشه در طریق

روز شه در جست و جو بیگاه شد

سوی آن کمپیر و آن خرگاه شد

دید ناگه باز را در دود و گرد

شه برو بگریست زار و نوحه کرد

گفت هرچند این جزای کار تست

که نباشی در وفای ما درست

چون کنی از خلد زی دوزخ فرار

غافل از لا یستوی اصحاب نار

این سزای آنک از شاه خبیر

خیره بگریزد بخانهٔ گندهپیر

باز میمالید پر بر دست شاه

بی زبان میگفت من کردم گناه

پس کجا زارد کجا نالد لئیم

گر تو نپذیری بجز نیک ای کریم

لطف شه جان را جنایتجو کند

زانک شه هر زشت را نیکو کند

رو مکن زشتی که نیکیهای ما

زشت آمد پیش آن زیبای ما

خدمت خود را سزا پنداشتی

تو لوای جرم از آن افراشتی

چون ترا ذکر و دعا دستور شد

زان دعا کردن دلت مغرور شد

همسخن دیدی تو خود را با خدا

ای بسا کو زین گمان افتد جدا

گرچه با تو شه نشیند بر زمین

خویشتن بشناس و نیکوتر نشین

باز گفت ای شه پشیمان میشوم

توبه کردم نو مسلمان میشوم

آنک تو مستش کنی و شیرگیر

گر ز مستی کژ رود عذرش پذیر

گرچه ناخن رفت چون باشی مرا

بر کنم من پرچم خورشید را

ورچه پرم رفت چون بنوازیم

چرخ بازی گم کند در بازیم

گر کمر بخشیم که را بر کنم

گر دهی کلکی علمها بشکنم

آخر از پشه نه کم باشد تنم

ملک نمرودی به پر برهم زنم

در ضعیفی تو مرا بابیل گیر

هر یکی خصم مرا چون پیل گیر

قدر فندق افکنم بندق حریق

بندقم در فعل صد چون منجنیق

گرچه سنگم هست مقدار نخود

لیک در هیجا نه سر ماند نه خود

موسی آمد در وغا با یک عصاش

زد بر آن فرعون و بر شمشیرهاش

هر رسولی یکتنه کان در زدست

بر همه آفاق تنها بر زدست

نوح چون شمشیر در خواهید ازو

موج طوفان گشت ازو شمشیرخو

احمدا خود کیست اسپاه زمین

ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین

تا بداند سعد و نحس بیخبر

دور تست این دور نه دور قمر

دور تست ایرا که موسی کلیم

آرزو میبرد زین دورت مقیم

چونک موسی رونق دور تو دید

کاندرو صبح تجلی میدمید

گفت یا رب آن چه دور رحمتست

آن گذشت از رحمت آنجا رؤیتست

غوطه ده موسی خود را در بحار

از میان دورهٔ احمد بر آر

گفت یا موسی بدان بنمودمت

راه آن خلوت بدان بگشودمت

که تو زان دوری درین دور ای کلیم

پا بکش زیرا درازست این گلیم

من کریمم نان نمایم بنده را

تا بگریاند طمع آن زنده را

بینی طفلی بمالد مادری

تا شود بیدار و وا جوید خوری

کو گرسنه خفته باشد بیخبر

وان دو پستان میخلد زو مهر در

کنت کنزا رحمة مخفیة

فابتعثت امة مهدیة

هر کراماتی که میجویی بجان

او نمودت تا طمع کردی در آن

چند بت بشکست احمد در جهان

تا که یا رب گوی گشتند امتان

گر نبودی کوشش احمد تو هم

میپرستیدی چو اجدادت صنم

این سرت وا رست از سجدهٔ صنم

تا بدانی حق او را بر امم

گر بگویی شکر این رستن بگو

کز بت باطن همت برهاند او

مر سرت را چون رهانید از بتان

هم بدان قوت تو دل را وا رهان

سر ز شکر دین از آن برتافتی

کز پدر میراث مفتش یافتی

مرد میراثی چه داند قدر مال

رستمی جان کند و مجان یافت زال

چون بگریانم بجوشد رحمتم

آن خروشنده بنوشد نعمتم

گر نخواهم داد خود ننمایمش

چونش کردم بسته دل بگشایمش

رحمتم موقوف آن خوش گریههاست

چون گریست از بحر رحمت موج خاست

Tags



Comments

Be the first to comment

Sign in or sign up to post comments.
Parviz Shahbazi
Ganj e Hozour Program #119
برنامه شماره ۱۱۹ گنج حضور
Category:
برنامه های تصویری گنج حضور
برنامه های تصویری ۲۰۰ -۱۰۱ 
Views: 7,805
Submitted by: admin, Feb 26 2013






حمایت گنج حضور


 بیننده عزیز برنامه گنج حضور:

  با سلام و احوالپرسی، با تشکر و قدردانی ازشما که این برنامه را تماشا می کنید، از شما تقاضا  داریم که عضو خانواده گنج حضور شوید و به هر اندازه که می توانید و می خواهید این برنامه و تلویزیون را ،هر ماهه، حمایت مالی کنید. لطفاً به این امر مهم توجه فرمایید که برای ادامه خدمات  فرهنگی این تلویزیون حمایت مالی اشخاصی که از آن استفاده می کنند، ضروری است. این تلویزیون منبع دیگری برای درآمد ندارد. لطفاً تصمیم خود را در این مورد به ایمیل: support@parvizshahbazi.com اطلاع دهید.


در صورت لزوم با ‍پشتیبانی گنج حضور با شماره 001-438-686-7580 تماس بگیرید.


حمایت مالی به روشهای آسان زیر امکان پذیر است:

     

   
   

    ۱- از طریق کردیت کارت و Paypal







۲- از طریق دادن کردیت کارت خودتان به ما، تا هر ماهه به مقداری که شما می خواهید، بعنوان حق عضویت، چارج شود.





۳- از طریق فرستادن چک به آدرس زیر: 







Parviz Shahbazi

P.O. Box 745 Woodland Hills, CA

91365 USA. 







               

۴- از طریق فرستادن پول نقد به حساب بانکی گنج حضور، از تمام نقاط دنیا غیر از ایران، یا واریز (Deposit) کردن از نقاط مختلف آمریکا یا کانادا، به شرح  زیر:



 

 

 

WELLS FARGO BANK



6001 Topanga Canyon Blvd
Woodland Hills, CA

91367 USA.

Beneficiary Name: TREASURE OF PRESENCE FOUNDATION, INC.


Account #: 9375957264 Routing: 121000248


Swift #WFBIUS6S