Parviz Shahbazi

Ganje Hozour Program #682

برنامه شماره ۶۸۲ گنج حضور

  • Currently 4.18/5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
out of 296 votes
Comments (0)

    
Lights off
Sorry, your favorites list is FULL.

Support Ganje Hozour (حمایت از گنج حضور)

Link to this video/audio

Description

برنامه شماره ۶۸۲ گنج حضور

اجرا: پرویز شهبازی



۱۳۹۶ تاریخ اجرا: ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷ ـ ۲ آبان






مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۹۲۳

 Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 923, Divan e Shams


رسید ساقیِ جان، ما خمارِ خواب آلود

گرفت ساغرِ زَرّین، سرِ سَبو بگشود

صَلایِ باده جان و صَلایِ رَطلِ گران

که می‌دهد به خُماران به گاه زودازود(۱)

زهی صباحِ مبارک، زهی صبوحِ عزیز

ز شاه جامِ شراب و ز ما رکوع و سجود

شرابِ صافی و سلطان ندیم و دولت یار

دگر نیارم(۲) گفتن که در میانه چه بود

هر آنکه می نخورد، بر سرش فروریزد

بگویدش که: برو در جهانِ کور و کبود(۳)

در این جهان که در او مُرده می‌خورد مُرده

نخورد عاقل و ناسود و یک دمی نَغُنود(۴)

چو پاک داشت شکم را، رسید باده پاک

زهی شراب و زهی جام و بزم و گفت و شنود

شراب را تو نبینی و مست را بینی

نبینی آتش دل را و خانه‌ها پردود

دلِ خَسان(۵) چو بسوزد، چه بویِ بد آید

دلِ شَهان چو بسوزد، فزود عَنبر و عود

نبشته بر رخِ هر مست، رو که جان بردی

نبشته بر لبِ ساغر که عاقبت محمود

نبشته بر دفِ مطرب که زُهره بنده تو

نبشته بر کفِ ساقی که طالِعَت مَسعود(۶)

بخند، موسی عمران! به کوریِ فرعون

بخور، خلیل خدا! نوش، کوریِ نمرود

بلیس اگر ز شرابِ خدای مست بُدی

ز صد گنه نشدی هیچ طاعتش مَردود(۷)

خمش کنم که خمش بِهْ به پیشِ هشیاران

که خلق خیره شدند و خیالشان افزود


مولوی، دیوان شمس، ترجیعات، شماره ۴۱

 Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Tarjiaat)# 41, Divan e Shams


غلطم(۸)، ترا اگر خود نبدی وِصال و فُرقت(۹)

تنِ تو چو اهلِ ماتم، بنپوشدی کبودی(۱۰)


مولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۱۵۴۸

 Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Robaee)# 1548, Divan e Shams


ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو

زین تفرقهٔ خویش چه میخواهی تو

یک لحظه که از حضور غایب مانی

آن لحظه بدانکه مشرک راهی تو


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۸۶

Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 2, Line # 186


مُفترق شد آفتاب جان ها

در درون روزن ابدان ها

چون نظر در قُرص داری، خود یکی است

و آنکه شد محجوب ابدان، در شکی است

تفرقه در روح حیوانی بود

نفس واحد، روح انسانی بود

چونکه حق رَشَّ عَلَیْهِم نُورَه*

مُفتَرِق هرگز نگردد نور او


چون که حق تعالی، نور خویش را بر این جان ها افشانده نور آن خدا هرگز پراکنده نمی گردد.


* حديث


همانا خداوند بلند مرتبه، آفریدگان را در تاریکی بیافرید. پس روشنی خود را بر آنان بتابانید. هر که را آن نور، بر خورد به راه راست آید و هر که را آن نور بر نخورد به گمراهی رود.


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۲۵۳

Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 3, Line # 1253


موسی و فرعون در هستی توست

باید این دو خصم را در خویش جست


مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۴۳۸

Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 2438


تسلیم کردنِ مرد، خود را به آنچه التماس زن بود از طلبِ معیشت و این اعتراض زن را اشارات حق دانستن


مرد، زآن گفتن پیشمان شد چنان

کز عَوانی(۱۱) ساعتِ مُردن، عَوان

گفت: خصمِ جانِ جان، من چون شدم؟

بر سرِ جانم لگدها چون زدم؟

چون قضا آید، فرو پوشد بَصَر(۱۲)

تا نداند عقل ما، پا را ز سر

چون قضا بگذشت، خود را می‌خورد(۱۳)

پرده بدریده گریبان می‌درد

مرد گفت: ای زن، پیشمان می‌شوم

گر بُدَم کافر، مسلمان می‌شوم

من گنه‌کارِ تُواَم، رحمی بکن

بر مَکَن یکبارگیم از بیخ و بُن

کافرِ پیر ار پشیمان می‌شود

چونکه عذر آرد، مسلمان می‌شود

حضرتِ پُر رحمت است و پُر کرم

عاشق او هم وجود و هم عدم

کفر و ایمان، عاشقِ آن کبریا

مسّ و نقره، بندهٔ آن کیمیا


مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۴۴۷

Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 2447


در بیان آنکه موسی و فرعون هر دو مسخَّرِ مشیّت‌اند چنانکه زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون به خلوت تا ناموس نشکند


موسی و فرعون، معنی را رَهی(۱۴)

ظاهر، آن ره دارد و این بی‌رهی

روز، موسی پیشِ حق، نالان شده

نیم شب، فرعون، گریان آمده

کین چه غُلّ(۱۵) است ای خدا بر گردنم؟

ورنه غُل باشد، که گوید من منم؟

ز آنکه موسی را مُنَوَّر کرده‌ای

مر مرا ز آن هم مُکَدَّر کرده‌ای

ز آنکه موسی را تو مَه‌رو کرده‌ای

ماهِ جانم را سیه‌رو کرده‌ای

بهتر از ماهی نبود اِستاره‌ام

چون خُسوف آمد، چه باشد چاره‌ام

نوبتم گر رب و سلطان می‌زنند(۱۶)

مه گرفت و خلق، پَنگان(۱۷) می‌زنند

می‌زنند آن طاس(۱۸) و غوغا می‌کنند

ماه را زان زَخمه(۱۹) رسوا می‌کنند

من که فرعونم، ز خلق، ای وای من

زخمِ طاس، آن رَبّیَ الاَعلایِ من**


من که فرعونم، ای وای بر من از مردم که مرا پروردگار برتر خطاب می کنند، این نواختن و کوبیدن بر طاس و طشت، خسوف و تیرگی روح مرا فاش می کند و رسوایم می نماید.


خواجه‌تاشانیم(۲۰)، اما تیشه‌ات

می‌شکافد شاخِ تر در بیشه‌ات

باز شاخی را مُوَصَّل(۲۱) می‌کند

شاخِ دیگر را معطّل می‌کند

شاخ را بر تیشه دستی هست؟ نی

هیچ شاخ از دست تیشه جست؟ نی

حقِّ آن قدرت که آن تیشه تو راست

از کرم کن این کژی ها را تو، راست

باز با خود گفته فرعون: ای عجب

من نه در یا ربَّناام جمله شب؟

در نهان، خاکی و موزون می‌شوم

چون به موسی می‌رسم، چون می‌شوم؟

رنگِ زَرّ قلب(۲۲)، دَه‌تو می‌شود

پیش آتش، چون سیه‌رو می‌شود

نه، که قلب و قالبم در حکم اوست؟

لحظه‌ای، مغزم کند، یک لحظه پوست

سبز گردم، چونکه گوید: کشت باش

زرد گردم، چونکه گوید: زشت باش

لحظه‌ای ماهم کند، یک دم سیاه

خود چه باشد غیرِ این، کار اِله؟

پیش چوگانهای حکم کُن فَکان***

می‌دویم اندر مکان و لامکان

چونکه بی‌رنگی اسیرِ رنگ شد

موسیی با موسیی در جنگ شد

چون به بی‌رنگی رسی کان داشتی

موسی و فرعون دارد آشتی


** قرآن کریم، سوره نازعات (۷۹) ، آیه ۲۳ و ۲۴

Quran, Sooreh Naazeaat(#79), Ayeh #23,24


فَحَشَرَ فَنَادَىٰ


فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ


پس فرعون با بزرگان دربار خویش انجمن کرد و از روی غرور گفت: منم خدای برتر شما


*** قرآن کریم، سوره يس (٣۶) ، آیه ۸۲

Quran, Sooreh Yaasin(#36), Ayeh #82


إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ


چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که می گوید: باش، پس مى‌شود.




(١) زودازود: زود به زود، با فاصله کم در زمان


(٢) یارستن: توانستن، از عهده برآمدن


(٣) کور و کبود: ناقص و رسوا، معیوب


(۴) غُنودن: خفتن، خوابیدن، آرمیدن


(۵) خَس: پست، فرومایه، ناکس


(۶) مَسعود: سعادتمند، نیک‌بخت


(۷) مَردود: ردشده، غیرقابل‌قبول


(۸) غلطم: خطا کردم، غلط گفتم


(۹) فُرقت: جدایی


(۱۰) کبود: تیره و سیاه


(۱۱) عَوان: سخت گیرنده و ظالم و زجرکننده، سرهنگ دیوان سلطان


(۱۲) بَصَر: بینایی، چشم، حس بینایی


(۱۳) خود خوردن: در اندیشه اندوه بار فرو رفتن و دم برنیاوردن


(۱۴) رَهی: سالک، راه رو


(۱۵) غُلّ: طوق و بند آهنی که به‌ گردن یا دست‌وپای زندانیان می‌بستند


(۱۶) نوبت زدن: طبل و نقاره و دهل و کرنا زدن، نقاره ای که روزی چند بار بر در سرای شاهان می زدند.


(۱۷) پَنگان زدن: عمل زدن بر روی مس. پنگان به معنی طاس و کاسه مسین است


(۱۸) طاس: کاسه مسی


(۱۹) زَخمه: مضراب که به سیم های ساز می نوازند


(۲۰) خواجهتاش: هریک از غلام یا نوکرانی که یک خواجه یا رئیس دارند


(۲۱) مُوَصَّل: پیوند زده


(۲۲) زَرّ قلب: طلای تقلّبی

Tags



Comments

Be the first to comment

Sign in or sign up to post comments.
Parviz Shahbazi
Ganje Hozour Program #682
برنامه شماره ۶۸۲ گنج حضور
Category:
برنامه های تصویری گنج حضور
برنامه های تصویری ۷۰۰ - ۶۰۱
Views: 10,407
Submitted by: admin, Oct 25 2017






حمایت گنج حضور


 بیننده عزیز برنامه گنج حضور:

  با سلام و احوالپرسی، با تشکر و قدردانی ازشما که این برنامه را تماشا می کنید، از شما تقاضا  داریم که عضو خانواده گنج حضور شوید و به هر اندازه که می توانید و می خواهید این برنامه و تلویزیون را ،هر ماهه، حمایت مالی کنید. لطفاً به این امر مهم توجه فرمایید که برای ادامه خدمات  فرهنگی این تلویزیون حمایت مالی اشخاصی که از آن استفاده می کنند، ضروری است. این تلویزیون منبع دیگری برای درآمد ندارد. لطفاً تصمیم خود را در این مورد به ایمیل: support@parvizshahbazi.com اطلاع دهید.


در صورت لزوم با ‍پشتیبانی گنج حضور با شماره 001-438-686-7580 تماس بگیرید.


حمایت مالی به روشهای آسان زیر امکان پذیر است:

     

   
   

    ۱- از طریق کردیت کارت و Paypal







۲- از طریق دادن کردیت کارت خودتان به ما، تا هر ماهه به مقداری که شما می خواهید، بعنوان حق عضویت، چارج شود.





۳- از طریق فرستادن چک به آدرس زیر: 







Parviz Shahbazi

P.O. Box 745 Woodland Hills, CA

91365 USA. 







               

۴- از طریق فرستادن پول نقد به حساب بانکی گنج حضور، از تمام نقاط دنیا غیر از ایران، یا واریز (Deposit) کردن از نقاط مختلف آمریکا یا کانادا، به شرح  زیر:



 

 

 

WELLS FARGO BANK



6001 Topanga Canyon Blvd
Woodland Hills, CA

91367 USA.

Beneficiary Name: TREASURE OF PRESENCE FOUNDATION, INC.


Account #: 9375957264 Routing: 121000248


Swift #WFBIUS6S