همه شب با یاد مه رویی
به دل و جان ، تاب و تبی دارم
چه خبر آن سلسله گیسو را
چه خبر آن سلسله گیسو را
که پریشان روز و شبی دارم
که پریشان روز و شبی دارم
همه شب با یاد مه رویی
به دل و جان ، تاب و تبی دارم
چه خبر آن سلسله گیسو را
چه خبر آن سلسله گیسو را
که پریشان روز و شبی دارم
که پریشان روز و شبی دارم
چه کنم گر ناله چنین محزون
چه کنم گر ناله چنین محزون
نکنم از گردشت ای گردون
که دلی چون ساغر می پرخون
که دلی چون ساغر می پرخون
به هوای لعل لبی دارم
به هوای لعل لبی دارم
به خم زلفی که نگون کردی
دل من پا بند جنون کردی
چه بگویم با تو که چون کردی
که چگونه روز و شبی دارم
چه بگویم با تو که چون کردی
که چگونه روز و شبی دارم
چه کنم گر ناله چنین محزون
چه کنم گر ناله چنین محزون
نکنم از گردشت ای گردون
که دلی چون ساغر می پرخون
که دلی چون ساغر می پرخون
به هوای لعل لبی دارم
به هوای لعل لبی دارم
به خم زلفی که نگون کردی
دل من پابند جنون کردی
چه بگویم با تو که چون کردی
که چگونه روز و شبی دارم
چه بگویم با تو که چون کردی
که چگونه روز و شبی دارم
همه شب با یاد مه رویی
به دل و جان ، تاب و تبی دارم
چه خبر آن سلسله گیسو را
چه خبر آن سلسله گیسو را
که پریشان روز و شبی دارم
که پریشان روز و شبی دارم
shamakhi-ba salam wa kamale tashakoraz banameh gnge hozor a ostad aziz wa gerami agaye shahbazi
ba salam.
besyar ziba va delneshin bood.
tashakor faravan az shoma.