هو مدد ,الله مدد ,اي يار من ,دلبر من ,شاه من ,عيار من
شب چراغ و رهنماي جان من ,جان جانم ,جان من ,جانان من
اين تن محبوس من در غربت است ,دست و پايي ميزند در ظلمت است
من ز غمگيني تو لب بسته ام ,نغمه ها را در دلم بشکسته ام
اشک بوس مقدم راه تو ام بي قرارم بي قرار آن تو ام
جمله هستي درين افلاک پير در سماعند همچو من در ذات پير
من به تو مجنون و تو ليلي به من عشق من ليلي من ليلي من
عشق را شرحي نبود و نيست شرح عشق را لايق شدن بي شرح شرح
هر که مستغرق شود در ذات عشق عشق گردد عشق گردد پير عشق
تا نداني رمز اين نقش و نگار تو نداني رمز انا الحق به دار
اين همه خلقي که در کثرت بوند متوانند جملگي عنقا شوند
مرغ هايي که به خود بالندمي عاقبت از حلقه اس مي رندمي
مرغ حق بودن ز انوار وي است کوشش از تو جذبه از سوي وي است
تا نگردي خاطرت را تنگ تنگ نور او بر دل نشيند رنگ به رنگ
Sign in or sign up to post comments.