ای عاشقان ، ای عاشقان ، من از کجا ، عشق از کجا
ای بیدلان ، ای بیدلان ، من از کجا ، عشق از کجا
گشتم خریدار غمت ، حیران به بازار غمت
جان داده در کار غمت ، من از کجا ، عشق از کجا
ای مطربان ، ای مطربان ، بر دف زنید احوال من
من بیدلم ، من بیدلم ، من از کجا ، عشق از کجا
عشق آمده است از آسمان ، تاخود بسوزد بد گمان
عشق است بلای ناگهان ، من از کجا ، عشق از کجا
اینک زمان تسلیم است
برای عبور از دروازه
پیش از ترک اجباری این کالبد
تسلیم منیت ؛ هویت های کاذب
تسلیم خشم و غرور تعصب
تسلیم حرص و شهوت وفریب
تسلیم من ذهنی ؛ قضاوت ها
تسلیم آلودگی ها
تسلیم " من "
اینک زندگی است و یک پارچگی
اینک زیبائی است و شادی
اینک بیکرانگی است و روشنائی
اینک ؛ عشق تنها عشق ؛
زندگی عشق است