مولوی، دیوان شمس، شماره ۱۵۱۹
بیا کامروز بیرون از جهانم
بیا کامروز من از خود نهانم
گرفتم دشنهای وز خود بریدم
نه آن خود نه آن دیگرانم
غلط کردم نبریدم من از خود
که این تدبیر بیمن کرد جانم
ندانم کآتش دل بر چه سان است
که دیگر شکل می سوزد زبانم
به صد صورت بدیدم خویشتن را
به هر صورت همیگفتم من آنم
همیگفتم مرا صد صورت آمد
و یا صورت نیم من بینشانم
که صورتهای دل چون میهمانند
که می آیند و من چون خانه بانم
مروری بر سه قصه مثنوی از دفتر دوم
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۶۳۳
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۷۲۰
Sign in or sign up to post comments.