: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganje Hozour Program #591
برنامه شماره ۵۹۱ گنج حضور

Please rate this video
Out of 205 votes | 11810 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  
Centered Image

Description

برنامه شماره ۵۹۱ گنج حضور

اجرا: پرویز شهبازی


۱۳۹۴ تاریخ اجرا: ۱۸ ژانویه ۲۰۱۶ ـ ۲۹ دی  




مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۹۱

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 191, Divan e Shams


بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را

چشمی چنین بگردان کوری چشم بد را

خود را بزن تو بر من اینست زنده کردن

بر مرده زن چو عیسی افسون مُعتَمَد(۱) را

ای رویت از قمر به آن رو به روی من نه

تا بنده دیده باشد صد دولت ابد را

در واقعه بدیدم کز قند تو چشیدم

با آن نشان که گفتی این بوسه نام زد را

جان فرشته بودی یا رب چه گشته بودی

کز چهره می‌نمودی مْ یَتَّخِذْ وَلَد* را

چون دست تو کشیدم صورت دگر ندیدم

بی هوشیی بدیدم گم کرده مر خرد را

جام چو نار درده بی‌رحم وار درده

تا گم شوم ندانم خود را و نیک و بد را

این بار جام پر کن لیکن تمام پر کن

تا چشم سیر گردد یک سو نهد حسد را

درده میی ز بالا در لا اله الا

تا روح اله بیند ویران کند جسد را

از قالب نمدوش رفت آینه خرد خوش

چندانک خواهی اکنون می‌زن تو این نمد را


مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۷۵۶

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 6, Line # 756


پس قیامت شو قیامت را ببین

دیدن هر چیز را شرط است این

تا نگردی او ندانی‌اش تمام

خواه آن انوار باشد یا ظَلام(۲)

عقل گردی عقل را دانی کمال

عشق گردی عشق را دانی ذُبال(۳)


مولوی، دیوان شمس، رباعی شمارهٔ ۲۶۲

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Robaee) # 262, Divan e Shams


تا در دل من صورت آن رشک پریست

دلشاد چو من در همهٔ عالم کیست

والله که بجز شاد نمیدانم زیست

غم میشنوم ولی نمیدانم چیست


مولوی، دیوان شمس، رباعی شمارهٔ ۲۳۵

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Robaee) # 235, Divan e Shams


با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست

بی‌هیچ زیان ناله و فریاد تو چیست

گفتا که ز شکری بریدند مرا

بی‌ناله و فریاد نمیدانم زیست


مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۲۴

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 124, Divan e Shams


ساقی تو شراب لامکان را

آن نام و نشان بی‌نشان را

بفزا که فزایش(۴) روانی

سرمست و روانه کن روان را

یک بار دگر بیا درآموز

ساقی گشتن تو ساقیان را

چون چشمه بجوش از دل سنگ

بشکن تو سبوی جسم و جان را

عشرت(۵) ده عاشقان می را

حسرت ده طالبان نان را

نان معماریست حبس تن را

می بارانیست باغ جان را

بستم سر سفره زمین را

بگشا سر خم آسمان را

بربند دو چشم عیب بین را

بگشای دو چشم غیب دان را

تا مسجد و بتکده نماند

تا نشناسیم این و آن را

خاموش که آن جهان خاموش

در بانگ درآرد این جهان را


* قرآن کریم، سوره اسراء (۱۷) ، آیه ۱۱۱

Quran, Sooreh Esraa (#17), Line # 111


وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ 

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و بگو: «سپاس و ستايش خدايى راست كه نه فرزندى برگرفته 

و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه از روی خواری و ناتوانی سرپرستی دارد. 

و او را به بزرگی بستای به تمام.


ترجمه انگلیسی

English Translation


Say: "Praise be to Allah, who begets no son, and has no 

partner in (His) dominion Nor (needs) He any to protect Him 

from humiliation: yea, magnify Him for

His greatness and glory!"



مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۵۲۶

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line # 3526


عذر گفتن فقیر به شیخ


پس فقیر آن شیخ را احوال گفت

عذر را با آن غرامت کرد جفت

مر سؤال شیخ را داد او جواب

چون جوابات خَضِر(۶) خوب و صَواب(۷)

آن جوابات سؤالات کلیم(۸)

کش خَضِر بنمود از رب علیم

گشت مشکلهاش حل و افزون ز یاد

از پی هر مشکلش مِفتاح(۹) داد

از خَضِر درویش هم میراث داشت

در جواب شیخ، همت بر گماشت

گفت: راه اَوسَط ارچه حکمت است

لیک اَوسَط نیز هم با نسبت است

آبِ جو نسبت به اشتر هست کم

لیک باشد موش را آن همچو یَم(۱۰)

هر که را بود اشتهای چار نان

دو خورد یا سه خورد هست اَوسَط آن

ور خورد هر چار دور از اَوسَط است

او اسیر حرص مانند بَط(۱۱) است

هر که او را اشتها ده نان بود

شش خورد می‌دان که اَوسَط آن بود

چون مرا پنجاه نان هست اشتهی

مر ترا شش گرده هم‌دستیم؟ نی

تو به ده رکعت نماز آیی ملول

من به پانصد در نیایم در نُحول(۱۲)

آن یکی تا کعبه حافی(۱۳) می‌رود

وآن یکی تا مسجد از خود می‌شود

آن یکی در پاک‌بازی جان بداد

وآن یکی جان کند تا یک نان بداد

این وسط در با نهایت می‌رود

که مر آن را اول و آخر بود

اول و آخر بباید تا در آن

در تصور گنجد اَوسَط یا میان

بی‌نهایت چون ندارد دو طرف

کی بود او را میانه مُنصَرَف؟

اول و آخر نشانش کس نداد

گفت: لَوْ کانَ لَهُ الْبَحْرُ مَداد**

« هیچکس نتوانسته اول و آخری برای بی نهایت تعیین کند. 

حق تعالی فرمود: اگرچه آب دریا به مرکّب تبدیل شود. »

هفت دریا گر شود کلی مداد

نیست مر پایان شدن را هیچ امید***

« اگر هفت دریا جملگی به مرکب تبدیل شود، 

هیچ امیدی به پایان یافتن کلمات الهی نیست. »

باغ و بیشه گر بود یکسر قلم

زین سخن هرگز نگردد هیچ کم

آن همه حِبر(۱۴) و قلم فانی شود

وین حدیث بی‌عدد باقی بود

حالت من خواب را ماند گهی

خواب پندارد مر آن را گمرهی

چشم من خفته دلم بیدار دان

شکل بی‌کار مرا بر کار دان

گفت پیغمبر که عَینای تَنام

لا یَنامُ قَلبی عَن رَبِّ الاَنام****

« پیامبر فرمود: چشمانم بخواب رود، ولی قلبم از توجه به پروردگار 

آفریدگان به خواب نرود. »

چشم تو بیدار و دل خفته بخواب

چشم من خفته دلم در فتح باب(۱۵)


** قرآن کریم، سوره كهف (١٨) ، آیه ۱۰۹

Quran, Sooreh Kahf (#18), Line # 109


قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ 

كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا


ترجمه فارسی

Farsi Translation


بگو: اگر دريا جملگی مركّب شود تا كلمات مرا نویسند، تمام شود

پيش از آن كه كلمات من تمام شود، هر چند درياى ديگرى نيز به كمك آید.


ترجمه انگلیسی

English Translation


Say: "If the ocean were ink (wherewith to write out) the 

words of my Lord, sooner would the ocean be exhausted

 than would the words of my Lord, even if we added 

another ocean like it, for its aid."


*** قرآن کریم، سوره لقمان (۳۱) ، آیه ۲۷

Quran, Sooreh Loghman (#31), Line # 27


وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ

أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و اگر همه درختان روی زمین قلم میگردید و دریا مرکب می شد، 

و هفت دریای دیگر بدان افزوده می گشت تا کلمات خدا را نویسند،

کلمات خدا به پایان نمی رسید. همانا خداوند ارجمند فرزانه است.


ترجمه انگلیسی

English Translation


And if all the trees on earth were pens and the 

ocean (were ink), with seven oceans behind it to 

add to its (supply), yet would not the words of 

Allah be exhausted (in the writing): for 

Allah is Exalted in Power, full of Wisdom.


**** حدیث


تَنامُ عَینای وَلایَنامُ قَلبی


چشمانم می خوابد ولی قلبم نمی خوابد.


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۴

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line # 34


آن درختی کو شود با یار جفت

از هوای خوش ز سر تا پا شکفت

در خزان چون دید او یار خلاف

در کشید او رو و سر زیر لحاف

گفت: یار بد بلا آشفتن است

چونکه او آمد طریقم خفتن است

پس بخسپم باشم از اصحاب کهف

به ز دقیانوس آن محبوس لَهف(۱۶)

یَقظَه‌شان(۱۷) مصروف دقیانوس بود

خوابشان سرمایهٔ ناموس بود

خواب بیداری است چون با دانش است

وای بیداری که با نادان نشست

چونک زاغان خیمه بر بهمن(۱۸) زدند

بلبلان پنهان شدند و تن زدند

زانک بی گلزار بلبل خامش است

غیبت خورشید بیداری‌کُش است


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۶۵

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line # 65


گر بدیدی حسّ حیوان شاه را

پس بدیدی گاو و خر الله را

گر نبودی حسّ دیگر مر ترا

جز حس حیوان ز بیرون هوا

پس بنی‌آدم مُکَرَّم(۱۹) کی بدی؟

کی به حسّ مشترک مَحرَم شدی؟


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۵۵۱

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line # 3551


مر دلم را پنج حسّ دیگرست

حسّ دل را هر دو عالم منظرست

تو ز ضعف خود مکن در من نگاه

بر تو شب بر من همان شب چاشتگاه(۲۰)

بر تو زندان بر من آن زندان چو باغ

عین مشغولی مرا گشته فراغ*****

پای تو در گِل مرا گِل گشته گُل

مر ترا ماتم مرا سور(۲۱) و دهل


***** قرآن کریم، سوره نور (۲۴) ، آیه ۳۷

Quran, Sooreh Noor (#24), Line # 37


رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ...


ترجمه فارسی

Farsi Translation


« پاک مردانی که هیچ داد و ستدی آنان را از یاد خدا مشغول نمی دارد…. »


ترجمه انگلیسی

English Translation


By men whom neither traffic nor merchandise can 

divert from the Remembrance of Allah




(۱مُعتَمَد:‌ مورد اعتماد

(۲) ظَلام: تاریکی

(۳ذُبال: فتیله ها، شعله ها، جمع ذُباله

(۴) فزایش: افزایش

(۵عشرت: خوشی، شادی

(۶خَضِر:‌ حضرت خِضر

(۷صَواب: راست و درست

(۸کلیم:‌ حضرت موسی

(۹) مِفتاح: کلید

(۱۰) یَم: دریا

(۱۱) بَط: مرغابی

(۱۲نُحول: لاغری، در اینجا به معنی ضعف و خستگی آمده است.

(۱۳) حافی: پابرهنه

(۱۴حِبر: مرکّب، جوهر

(۱۵فتح باب: گشودن در، در اینجا گشودن درهای معرفت.

(۱۶لَهف: دریغ، اندوهگین شدن، حسرت خوردن

(۱۷) یَقظَه: بیداری

(۱۸بهمن: ماه یازدهم سال شمسی، منظور زمستان

(۱۹مُکَرَّم: گرامی و ارجمند

(۲۰) چاشتگاه: روز

(۲۱) سور: جشن

Back

Privacy Policy

Today visitors: 2352

Time base: Pacific Daylight Time