اگر تو عاشقی غم را رها کن
عروسی بین و ماتم را رها کن
تو دریا باش و کشتی را برانداز
تو عالم باش و عالم را رها کن
چو آدم توبه کن وارو به جنت
چه و زندان آدم را رها کن
بگیر ای شیرزاده خوی شیران
سگان نامعلم را رها کن
وگر بیدار کردت زلف درهم
خیال و خواب درهم را رها کن
Sign in or sign up to post comments.