Parviz Shahbazi

Ganj e Hozour Program #428

برنامه شماره ۴۲۸ گنج حضور

  • Currently 4.24/5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
out of 55 votes
Comments (0)

    
Lights off
Sorry, your favorites list is FULL.

Support Ganje Hozour (حمایت از گنج حضور)

Link to this video/audio

Description

برنامه شماره ۴۲۸ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی



آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا

با تو بگویم حال او برخوان اذا جاء القضا

جباروار و زفت او دامن کشان می‌رفت او

تسخرکنان بر عاشقان بازیچه دیده عشق را

بس مرغ پران بر هوا از دام‌ها فرد و جدا

می‌آید از قبضه قضا بر پر او تیر بلا

ای خواجه سرمستک شدی بر عاشقان خنبک زدی

مست خداوندی خود کشتی گرفتی با خدا

بر آسمان‌ها برده سر وز سرنبشت او بی‌خبر

همیان او پرسیم و زر گوشش پر از طال بقا

از بوسه‌ها بر دست او وز سجده‌ها بر پای او

وز لورکند شاعران وز دمدمه هر ژاژخا

باشد کرم را آفتی کان کبر آرد در فتی

از وهم بیمارش کند در چاپلوسی هر گدا

بدهد درم‌ها در کرم او نافریدست آن درم

از مال و ملک دیگری مردی کجا باشد سخا

فرعون و شدادی شده خیکی پر از بادی شده

موری بده ماری شده وان مار گشته اژدها

عشق از سر قدوسیی همچون عصای موسیی

کو اژدها را می‌خورد چون افکند موسی عصا

بر خواجه روی زمین بگشاد از گردون کمین

تیری زدش کز زخم او همچون کمانی شد دوتا

در رو فتاد او آن زمان از ضربت زخم گران

خرخرکنان چون صرعیان در غرغره مرگ و فنا

رسوا شده عریان شده دشمن بر او گریان شده

خویشان او نوحه کنان بر وی چو اصحاب عزا

فرعون و نمرودی بده انی انا الله می‌زده

اشکسته گردن آمده در یارب و در ربنا

او زعفرانی کرده رو زخمی نه بر اندام او

جز غمزه غمازه‌ای شکرلبی شیرین لقا

تیرش عجبتر یا کمان؟ چشمش بهیتر یا دهان؟

او بی‌وفاتر یا جهان؟ او محتجبتر یا هما؟

اکنون بگویم سر جان در امتحان عاشقان

از قفل و زنجیر نهان هین گوش‌ها را برگشا

کی برگشایی گوش را کو گوش مر مدهوش را

مخلص نباشد هوش را جز یَفْعَلُ الله ما یَشا

این خواجه باخرخشه شد پرشکسته چون پشه

نالان ز عشق عایشه کابْیَضّ عَیْنی مِنْ بُکا

انّا هَلَکْنا بَعْدَکُم یا وَیْلَنا مِنْ بُعْدِکُم

مَقْتُ الْحَیوة فَقْدُکُم عُودُوا الَیْنا بِالرضا

اَلْعَقْلُ فیکُمْ مُرْتَهَن هَلْ مِنْ صَدا یَشْفی الْحَزَنْ؟

َو الْقَلْبُ مِنْکُم مُمْتَحَن فِی وَسْطِ نیران النَّوی

ای خواجه با دست و پا پایت شکستست از قضا

دل‌ها شکستی تو بسی بر پای تو آمد جزا

این از عنایت‌ها شمر کز کوی عشق آمد ضرر

عشق مجازی را گذر بر عشق حقست انتها

غازی به دست پور خود شمشیر چوبین می‌دهد

تا او در آن استا شود شمشیر گیرد در غزا

عشقی که بر انسان بود شمشیر چوبین آن بود

آن عشق با رحمان شود چون آخر آید ابتلا

عشق زلیخا ابتدا بر یوسف آمد سال‌ها

شد آخر آن عشق خدا می‌کرد بر یوسف قفا

بگریخت او یوسف پیش زد دست در پیراهنش

بدریده شد از جذب او برعکس حال ابتدا

گفتش قصاص پیرهن بردم ز تو امروز من

گفتا بسی زین‌ها کند تقلیب عشق کبریا

مطلوب را طالب کند مغلوب را غالب کند

ای بس دعاگو را که حق کرد از کرم قبله دعا

باریک شد این جا سخن دم می‌نگنجد در دهن

من مغلطه خواهم زدن این جا روا باشد دغا

او می‌زند من کیستم من صورتم خاکیستم

رمال بر خاکی زند نقش صوابی یا خطا

این را رها کن خواجه را بنگر که می‌گوید مرا

عشق آتش اندر ریش زد ما را رها کردی چرا

ای خواجه صاحب قدم گر رفتم اینک آمدم

تا من در این آخرزمان حال تو گویم برملا

آخر چه گوید غره‌ای جز ز آفتابی ذره‌ای

از بحر قلزم قطره‌ای زین بی‌نهایت ماجرا

چون قطره‌ای بنمایدت باقیش معلوم آیدت

ز انبار کف گندمی عرضه کنند اندر شرا

کفی چو دیدی باقیش نادیده خود می‌دانیش

دانیش و دانی چون شود چون بازگردد ز آسیا

هستی تو انبار کهن دستی در این انبار کن

بنگر چگونه گندمی وانگه به طاحون بر هلا

هست آن جهان چون آسیا هست این جهان چون خرمنی

آن جا همین خواهی بدن گر گندمی گر لوبیا

رو ترک این گو ای مصر آن خواجه را بین منتظر

کو نیم کاره می‌کند تعجیل می‌گوید صلا

ای خواجه تو چونی بگو خسته در این پرفتنه کو

در خاک و خون افتاده‌ای بیچاره وار و مبتلا

گفت الغیاث ای مسلمین دل‌ها نگهدارید هین

شد ریخته خود خون من تا این نباشد بر شما

من عاشقان را در تبش بسیار کردم سرزنش

با سینه پرغل و غش بسیار گفتم ناسزا

وَیْلٌ لِکُلْ هُمَزَةٍ بهر زبان بد بود

هماز را لماز را جز چاشنی نبود دوا

کی آن دهان مردم است سوراخ مار و کژدم است

کهگل در آن سوراخ زن کزدم منه بر اقربا

در عشق ترک کام کن ترک حبوب و دام کن

مر سنگ را زر نام کن شکر لقب نه بر جفا



جنگ خلقان همچو جنگ کودکان

جمله بی‌معنی و بی‌مغز و مُهان

جمله با شمشیر چوبین جنگشان

جمله در لا یَنفَعی آهنگشان

جمله شان گشته سواره بر نیی

کین بُراقِ ماست یا دُلدُل‌ پیی

Tags



Comments

Be the first to comment

Sign in or sign up to post comments.
Parviz Shahbazi
Ganj e Hozour Program #428
برنامه شماره ۴۲۸ گنج حضور
Category:
برنامه های تصویری گنج حضور
برنامه های تصویری ۵۰۰ - ۴۰۱
Views: 9,637
Submitted by: admin, Nov 21 2012






حمایت گنج حضور


 بیننده عزیز برنامه گنج حضور:

  با سلام و احوالپرسی، با تشکر و قدردانی ازشما که این برنامه را تماشا می کنید، از شما تقاضا  داریم که عضو خانواده گنج حضور شوید و به هر اندازه که می توانید و می خواهید این برنامه و تلویزیون را ،هر ماهه، حمایت مالی کنید. لطفاً به این امر مهم توجه فرمایید که برای ادامه خدمات  فرهنگی این تلویزیون حمایت مالی اشخاصی که از آن استفاده می کنند، ضروری است. این تلویزیون منبع دیگری برای درآمد ندارد. لطفاً تصمیم خود را در این مورد به ایمیل: support@parvizshahbazi.com اطلاع دهید.


در صورت لزوم با ‍پشتیبانی گنج حضور با شماره 001-438-686-7580 تماس بگیرید.


حمایت مالی به روشهای آسان زیر امکان پذیر است:

     

   
   

    ۱- از طریق کردیت کارت و Paypal







۲- از طریق دادن کردیت کارت خودتان به ما، تا هر ماهه به مقداری که شما می خواهید، بعنوان حق عضویت، چارج شود.





۳- از طریق فرستادن چک به آدرس زیر: 







Parviz Shahbazi

P.O. Box 745 Woodland Hills, CA

91365 USA. 







               

۴- از طریق فرستادن پول نقد به حساب بانکی گنج حضور، از تمام نقاط دنیا غیر از ایران، یا واریز (Deposit) کردن از نقاط مختلف آمریکا یا کانادا، به شرح  زیر:



 

 

 

WELLS FARGO BANK



6001 Topanga Canyon Blvd
Woodland Hills, CA

91367 USA.

Beneficiary Name: TREASURE OF PRESENCE FOUNDATION, INC.


Account #: 9375957264 Routing: 121000248


Swift #WFBIUS6S