تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سرآید غم هجــران تــویـا نــه
ای تیـر غمـــت را دل عشــاق نشانــه
جمعی به تو مشغول تو غایب زمیانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف,صفت وصف تو در پیر و جوان دیــد
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه نیم, من, که روم خانه به خانه
هر در که زنم,صاحب آن خانه تویی,تو
هرجا که روم, پرتو کاشانه,تویی, تو
در میکده و دیـر که جانانــه تــوی,تــو
مقصودمن از کعبه و بتخانه تویی, تو
مقصود تویی, کعبه و بتخانه بهانه
Privacy Policy