نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
شمع و پروانه منم مست میخانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
یار پیمانه منم ازخود بیگانه منم
رسوای زمانه منمدیوانه منم
چون باد صبا در به درم
با عشق و جنون همسفرم
شمع شب بی سحرم
از خود نبود خبرم
تو ای خدای منشنو نوای من
زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من
مه و ستارگان تو میسوزد ز ناله های من
وی از این شیدا دل من
مست و بی و پروا دل من
مجنون هر صحرا دل من
رسوا دل من رسوا دل من
ناله تنها دل من داغ حسرت ها دل من
سرمایه سودا دل من
رسوا دل من
Privacy Policy