دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر تار بنواز
صدا چون میدهد تار گسسته
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
کجا میگردد و در خانهٔ کیست
213 # Baba Taher Dobeiti
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
Privacy Policy