Santour: Parviz Meshkatian
Rumi Qazal # 1045بگردان ساقیا آن جام دیگربده جان مرا آرام دیگربه جان تو که امروزم ببینیکه صبرم نیست تا ایام دیگراگر یک ذره رحمت هست بر منمکن تأخیر تا هنگام دیگرخلاصم ده خلاصم ده خلاصیکه سخت افتادهام در دام دیگراگر امروز در بر من ببندیدرافتم هر دمی از بام دیگرمرا در دست اندیشه بمسپارکه اندیشهست خون آشام دیگرمی خام ار نگردانی تو ساقیمرا زحمت دهد صد خام دیگربگیر این دلق اگر چه وام دارمگرو کن زود بستان وام دیگربنه نامم غلام دردنوشاننمیخواهم خدایا نام دیگر
Privacy Policy