Search
جستجو

Hossein Alizadeh حسین علیزاده
Ey Asheghan ey asheghan, hengame kooch ast az jahan

Description

Music: Hossein Alizadeh&Majid Khalaj


حسین علیزاده و مجید خلج


Rumi poem Qazal #1789
غزل شماره ۱۷۸۹ مولانا


ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان
این بانگ‌هااز پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
هر لحظه‌ای نفس و نفس سر می کشد در لامکان
زین شمع‌های سرنگون زین پرده‌های نیلگون
خلقی عجب آید برون تا غیب‌ها گردد عیان
زین چرخ دولابیتو را آمد گران خوابی تو را
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران
ای دل سوی دلدار شو ای یار سوی یار شو
ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان
هر سوی شمع و مشعله هر سوی بانگ و مشغله
کامشب جهان حامله زاید جهان جاودان
تو گل بدی و دل شدی جاهل بدی عاقل شدی
آن کو کشیدت این چنین آن سو کشاند کش کشان
اندر کشاکش‌های او نوش است ناخوش‌های او
آب است آتش‌های او بر وی مکن رو را گران
در جان نشستن کار او توبه شکستن کار او
از حیله بسیار او این ذره‌ها لرزان دلان
ای ریش خند رخنه جه یعنی منم سالار ده
تا کی جهی گردن بنه ور نی کشندت چون کمان
تخم دغل می کاشتی افسوس‌ها می داشتی
حق را عدم پنداشتی اکنون ببین ای قلتبان
ای خر به کاه اولیتری دیگی سیاه اولیتری
در قعر چاه اولیتری ای ننگ خانه و خاندان
در من کسی دیگر بود کاین خشم‌ها از وی جهد
گر آب سوزانی کند ز آتش بود این را بدان
در کف ندارم سنگ من با کس ندارم جنگ من
با کس نگیرم تنگ من زیرا خوشم چون گلستان
پس خشم من زان سر بود وز عالم دیگر بود
این سو جهان آن سو جهان بنشسته من بر آستان
بر آستان آن کس بود کو ناطق اخرس بود
این رمز گفتی بس بود دیگر مگو درکش زبان
Back

Privacy Policy