سلامم را جوا بی ده که درشهرتو مهما نم
غبارم را بیفشان تا بپا یت جان برافشا نم
بپرس ازخود کجا بود ی کجا هستی چه میجویی
نگاهم کن چه میگو یم سخن بشنو چه میخوا نم
دلم گوید سخن با تو چنین روشن که من با تو
صفای ا ین چمن با تو بیا مرغ سخن را نم
درآن ساحل چه میگردی
ازآن دریا چه آوردی واه واه
ازآن دریا چه آوردی
به شهرخویشتن بازآ که من پیغام جانانم
به گلبا نگ جهان تا بم
چه آ تشهاست در د لها
نمیگیرد چرا در تو
چرا در تو
نمیدا نم
در آن ساحل چه میگردی
از آن دریا چه آورد ی
Privacy Policy