: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganj e Hozour Program #255
برنامه شماره ۲۵۵ گنج حضور

Please rate this video
Out of 36 votes | 6529 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  
Centered Image

Description

برنامه شماره ۲۵۵ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی




مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۲۶۲


پرده بگردان و بزن ساز نو

هین که رسید از فلک آواز نو

تازه و خندان نشود گوش و هوش

تا ز خرد درنرسد راز نو

این بکند زهره که چون ماه دید

او بزند چنگ طرب ساز نو

خیز سبک رطل گران را بیار

تا ببرم شرم ز هنباز نو

برجه ساقی طرب آغاز کن

وز می کهنه بنه آغاز نو

در عوض آنک گزیدی رخم

بوسه بده بر سر این گاز نو

از تو رخ همچو زرم گاز یافت

میرسدم گر بکنم ناز نو

چون نکنم ناز که پنهان و فاش

میرسدم خلعت و اعزاز نو

خلعت نو بین که به هر گوشهاش

تازه طرازی است ز طراز نو

پر همایی بگشا در وفا

بر سر عشاق به پرواز نو

مرد قناعت که کرمهای تو

حرص دهد هر نفس و آز نو

می به سبو ده که به تو تشنه شد

این قنق خابیه پرداز نو

رنگ رخ و اشک روانم بس است

سر مرا هر یک غماز نو

گرم درآ گرم که آن گرمدار

صنعت نو دارد و انگاز نو

بس کن کاین گفت تو نسبت به عشق

جامه کهنهست ز بزاز نو


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، سطر ۴۱۲


شد ز حد هین باز گرد ای یار گرد

روستایی خواجه را بین خانه برد

قصهٔ اهل سبا یک گوشه نه

آن بگو کان خواجه چون آمد به ده

روستایی در تملق شیوه کرد

تا که حزم خواجه را کالیوه کرد

از پیام اندر پیام او خیره شد

تا زلال حزم خواجه تیره شد

هم ازینجا کودکانش در پسند

نرتع و نلعب بشادی میزدند

همچو یوسف کش ز تقدیر عجب

نرتع و نلعب ببرد از ظل آب

آن نه بازی بلک جانبازیست آن

حیله و مکر و دغاسازیست آن

هرچه از یارت جدا اندازد آن

مشنو آن را کان زیان دارد زیان

گر بود آن سود صد در صد مگیر

بهر زر مگسل ز گنجور ای فقیر

این شنو که چند یزدان زجر کرد

گفت اصحاب نبی را گرم و سرد

زانک بر بانگ دهل در سال تنگ

جمعه را کردند باطل بی درنگ

تا نباید دیگران ارزان خرند

زان جلب صرفه ز ما ایشان برند

ماند پیغامبر بخلوت در نماز

با دو سه درویش ثابت پر نیاز

گفت طبل و لهو و بازرگانیی

چونتان ببرید از ربانیی

قد فضضتم نحو قمح هائما

ثم خلیتم نبیا قائما

بهر گندم تخم باطل کاشتید

و آن رسول حق را بگذاشتید

صحبت او خیر من لهوست و مال

بین کرا بگذاشتی چشمی بمال

خود نشد حرص شما را این یقین

که منم رزاق و خیر الرازقین

آنک گندم را ز خود روزی دهد

کی توکلهات را ضایع نهد

از پی گندم جدا گشتی از آن

که فرستادست گندم ز آسمان

Back

Privacy Policy

Today visitors: 2049

Time base: Pacific Daylight Time