: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganj e Hozour Program #260
برنامه شماره ۲۶۰ گنج حضور

Please rate this video
Out of 48 votes | 6842 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  
Centered Image

Description

برنامه شماره ۲۶۰ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی




مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۰۴۵


من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی

تو جز خیال نبینی که مست خواب و نعاسی

مرا بپرس که چونی در این کمی و فزونی

چگونه باشد یوسف به دست کور نخاسی

به چشم عشق توان دید روی یوسف جان را

تو چشم عشق نداری تو مرد وهم و قیاسی

بهای نعمت دیده سپاس و شکر خدا دان

مرم چو قلب ز کوره که کان شکر و سپاسی

وگر ز کوره بترسی یقین خیال پرستی

بت خیال تراشی وزان خیال هراسی

بت خیال تو سازی به پیش بت به نمازی

چو گبر اسیر بتانی چو زن حریف نفاسی

خیال فرع تو باشد که فرع فرع تو را شد

تو مه نهای تو غباری تو زر نهای تو نحاسی

به جان جمله مردان اگر چه جمله یکی اند

که زیر چرخه گردون تنا چو گاو خراسی

وگر ز چنبر گردون برون کشی سر و گردن

ز خرگله برهیدی فرشتهای و ز ناسی

Mansor PooyanComment by: Mansor Pooyan
قضاوتگری های ذهنیتی بشر، اعم از کوچکی یا بزرگی و نیز نزدیکی یا دوری، برحسب ِنسبیت و توهمـّات؛ در مغز و در دستگاه استنباطات ِشرطی شده ما صورت واقعیت می پوشند. خیالات یعنی پندار-بافیها همانا شکلگیری "هست ِنیست-نـَما"، در دستگاه ذاکره آدمی می باشند که چیزی جز هذیان نیستند. مثل این می ماند که هنگام قدم زدن در باغی سبز و پر از گل و ریحان؛ بی توجه به عطر و زیبائی گیاهان، دنبال واهیـّات مثلاً سکه های تقلبی بگردیم


Mansor PooyanComment by: Mansor Pooyan
چو مرا بینی؛ نشناسی ام
مرا می پرسی که چـُونـم در این کمی و فزونی
عشق را چگونه توان دید مگر که بت خیال تراشی و به پیشش به نماز بیاستی!
اسیر بــُتـان چو باشی؛ خیال-پرستی و به زیر چرخ ِگردون؛ تو را فرع شود تـقـدیر در این سراپرده های "هست ِنیست" نـُمـا


Back

Privacy Policy

Today visitors: 1460

Time base: Pacific Daylight Time