Parviz Yahaghi
Jalil Shahnaz
Fazollah Tavakkol
Jahangir Malek
Mansour Saremi
CD: Bargozidehaye Yahaghi
آلبوم: برگزیده های یاحقی
استادان یاحقی، شهناز، توکل، ملک و صارمی
Rumi Qazal # 1861
غزل شماره ۱۸۶۱ مولانا
ای قاعده مستان در همدگر افتادن
استیزه گری کردن در شور و شر افتادن
عاشق بتر از مست است عاشق هم از آن دست است
گویم که چه باشد عشق در کان زر افتادن
زر خود چه بود عاشق سلطان سلاطین است
ایمن شدن از مردن وز تاج سر افتادن
درویش به دلق اندر و اندر بغلش گوهر
او ننگ چرا دارد از در به در افتادن
مست آمد دوش آن مه افکنده کمر در ره
آگه نبد از مستی او از کمر افتادن
گفتم که دلا برجه می بر کف جان برنه
کافتاد چنین وقتی وقت است درافتادن
با بلبل بستانی همدست شدن دستی
با طوطی روحانی اندر شکر افتادن
من بیدل و دل داده در راه تو افتاده
والله که نمیدانم جای دگر افتادن
گر جام تو بشکستم مستم صنما مستم
مستم مهل از دستم و اندر خطر افتادن
این قاعده نوزاد است وین رسم نو افتادهست
شیشه شکنی کردن در شیشه گر افتادن