Loading the content... Loading depends on your connection speed!

Ganje Hozour App
Ganje Hozour Iphone App Ganje Hozour Android App

: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganj e Hozour Program #370
برنامه شماره ۳۷۰ گنج حضور

Please rate this video
Out of 40 votes | 8435 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  

Description

برنامه شماره ۳۷۰ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی




(PDF) ،تمامی اشعار این برنامه


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۵۱۰

باز به بط گفت که صحرا خوشست

گفت شبت خوش که مرا جا خوشست

سر بنهم من که مرا سر خوشست

راه تو پیما که سرت ناخوشست

گر چه که تاریک بود مسکنم

در نظر یوسف زیبا خوشست

دوست چو در چاه بود چه خوشست

دوست چو بالاست به بالا خوشست

در بن دریا به تک آب تلخ

در طلب گوهر رعنا خوشست

بلبل نالنده به گلشن به دشت

طوطی گوینده شکرخا خوشست

تابش تسبیح فرشتهست و روح

کاین فلک نادره مینا خوشست

چونک خدا روفت دلت را ز حرص

رو به دل آور دل یکتا خوشست

از تو چو انداخت خدا رنج کار

رو به تماشا که تماشا خوشست

گفت تماشای جهان عکس ماست

هم بر ما باش که با ما خوشست

عکس در آیینه اگر چه نکوست

لیک خود آن صورت احیا خوشست

زردی رو عکس رخ احمرست

بگذر از این عکس که حمرا خوشست

نور خداییست که ذرات را

رقص کنان بیسر و بیپا خوشست

رقص در این نور خرد کن کز او

تحت ثری تا به ثریا خوشست

ذره شدی بازمرو که مشو

صبر و وفا کن که وفاها خوشست

بس کن چون دیده ببین و مگو

دیده مجو دیده بینا خوشست

مفخر تبریز شهم شمس دین

با همه فرخنده و تنها خوشست


مولوی، مثنوی، دفتر اول، سطر ۳۴۲۶


بشنو الفاظ حکیم پردهای

سر همانجا نه که باده خوردهای

مست از میخانه ای چون ضال شد

تسخر و بازیچهٔ اطفال شد

میفتد این سو آن سو هر رهی

در گل و میخنددش هر ابلهی

او چنین و کودکان اندر پیش

بیخبر از مستی و ذوق میش

خلق اطفالند جز مست خدا

نیست بالغ جز رهیده از هوا

گفت دنیا لعب و لهوست و شما

کودکیت و راست فرماید خدا

از لَعِب بیرون نرفتی کودکی

بی ذَکاتِ روح کی باشد ذَکّی؟

چون جماع طفل دان این شهوتی

که همی رانند اینجا ای فتی

آن جماع طفل چه بود بازیی

با جماع رستمی و غازیی

جنگ خلقان همچو جنگ کودکان

جمله بیمعنی و بیمغز و مُهان

جمله با شمشیر چوبین جنگشان

جمله در لا یَنفَعی آهنگشان

جمله شان گشته سواره بر نیی

کین بُراقِ ماست یا دُلدُلپیی

حاملند و خود ز جهل افراشته

راکب و محمول ره پنداشته

باش تا روزی که محمولان حق

اسب تازان بگذرند از نُه طَبَق

تَعرُجُ الرُّوحُ الَیهِ وَ الملَک

مِن عُروجِ الرُّوح یَهتَزُّ الفَلَک

همچو طفلان جملهتان دامنسوار

گوشهٔ دامن گرفته اسب وار

از حق انَّ الظَّنَّ لا یُغنی رسید

مرکب ظن بر فلکها کی دوید

اغلَبُ الظَّنَینَ فی تَرجیحِ ذا

لا تُماری الشَّمسَ فی تَوضیحِها

آنگهی بینید مرکبهای خویش

مرکبی سازیدهایت از پای خویش

وهم و فکر و حس و ادراک شما

همچو نی دان مرکب کودک هلا

mitraComment by: mitra
man shachsan in ra ba dard wa range syad tajrebe kardam. ke har chisy ra ke ba setise biafarini as to gerefte mishawad. choshbachtane dar in saman ba barnmeye gange hozour ashna shodam.
ke be mn komak kard an wabastegihaye mady khod ra raha konam,wa ranjidegihaye khod ra ham kenar begosaram.wa khodam masooliat karhaye khod ra bepasiram.:


nazaninzadehComment by: nazaninzadeh
تنها همین برنامه میتونه تبدیل کننده باشه


Back

Today visitors: 105

Time base: Pacific Daylight Time